آیا ابن ملجم (بهمن جازویه) سردار بزرگ ایرانی است؟!

کد 5081

متن شبهه یا شایعه:

ابن ملجم (بهمن جازویه) سردار بزرگ ایرانی
(بهمن جازویه)سردار و دلاورِ ایرانی و یکی از فرماندهان ساسانی
شاید خیلی هاتون این فرد رو نمیشناسید، خیلی ها هم قطعا ایشون رو یک کافرِ بالفطره میدونن، خیلی ها نفرینش میکنن و خیلی ها هم روز ۲۱ ماه رمضان بر روان پاکش درود میفرستند
بگذریم…

بهمن جازویه قهرمان ایرانی از جان گذشته ای که علی ابن ابی طالب را به ضرب شمشیر از روبرو (و نه از پشت آنگونه که مسلمانان بیان میکنند) به شهادت رساند و مسلمانان هویت او را برای ۱۴۰۰ سال مخفی نگه داشته اند…
بگفته تاریخ، بعد از اینکه بهمن بدست اعراب اسیر می شود، او را بهمراه سایر اسرا برای بیگاری و بردگی و یا فروش به دربار خلیفه می فرستند. از آنجائیکه فردی بسیار توانا و هنرمند و صنعتگر بوده، خلیفه از فروش او صرفنظر و او را بکار می گمارند. نام او را می پرسند: میگوید «بهمن جازویه»، اما تلفظ نام او برای اعراب تازی بسیار مشکل بود.

از آنجائیکه در فرهنگ عرب نام خانوادگی وجود نداشته و ندارد ، در نتیجه افراد را بنام پدر آنها لقب می دادند و چون در گذشته بسیاری از اعراب چند پدری و یا پدرم شخصی نداشتند، آنها را به شغل و پیشه ای که داشتند، لقب می دادند. مانند عمر ابن خطاب (عمر پسر خطاب). خلاصه نام و شغل پدر او را می پرسند: تلفظ نام پدرش نیز برای اعراب تازی ساده نبود، می گوید پدر من افسار گیر بوده (فردی که افسار اسب پادشاهان و فرمان دهان بلند پایه را در هنگام جنگ و کارزار نگاه میداشته). افسار گیر به عربی می شود «ملجم» و این ساده ترین نامی بود که اعراب تازی تواستند روی بهمن جازویه بگذارند و از آن پس او را «ابن ملجم» ( پسر افسارگیر) نامیدند.

در پی بررسی های استاد فولادوند در ۱۵ سال گذشته و معرفی شخصیت گم شده بهمن جازویه برای نخستین بار، اسلام خواهان کوشیدند در مقابل اسنادی که همه آنها از سوی تاریخ نگاران عرب گرفته شده است و غیر قابل انکار هستند، تاریخ پژوهان اجیر شده خود را به صحنه بفرستد تا واقعیت اسلام ستیزی ایرانیان را کمرنگ کنند. علاوه بر اسناد انکارناشدنی باید به این تاریخ نگاران کربلایی گفت که اصولا در جهان عرب (حتی مصر و سوریه) از زمانی که نام خانوادگی رواج پیدا کرده است، خانواده ای به نام «ملجم» موجود نیست که بهمن جازویه «ابن» او باشد.

اما آنچه که برای بهمن جازویه مهم بود، اینکه مقاومت کند تا سر فرصت انتقام خونهای ریخته شده ایرانیان بی گناه و بریدن سر هزاران جوان پاک و وطن پرست را از علی بگیرد که در تجاوز به دختران و قتل عام فرزندان ایران نقش عمده ای داشته و اینجاست که در روز موعود به عهد خویش در برابر خونهای بناحق ریخته شده هموطنانش عمل می کند و علی را با یک ضربه شمشیر در مهراب مسجد، آلوده بخون و به زندگیش پایان می دهد. و ننگ بر ما که برای ۱۴۰۰ سال فریب شیادان و دکانداران روضه خوان را خورده و در ماههای رمضان گفته ایم «لعنت بر ابن ملجم که علی را کشت» ننگ بر ما که برای ۱۴۰۰ سال نخواستیم که بدانیم این ابن ملجم چه کسی بوده و چرا علی را کشت؟

بخشی از اسناد:
1. کتاب الطبقات الكبرى نوشته: ابن سعد، در جلد پنجم صفحه 2632 و 2633 به طراحت کشنده خلفای راشدین را توضیح داده و نام برده البته نام جاذویه را ( زاذویه) نوشته
2. کتاب المورد ( الکامل) جلد دوم صفحه 549
3. کتاب تاريخ الحضارة الإسلامية ( تاریخ و تمدن اسلامی) در صفحه 356 و 357 هم دقیقاً انگیزه واقعی کشته شدن این سه خلیفه و کسانی که این سه را کشتند موالی ها بودند (موالی به ما ایرانیهای اسیر شده میگفتند) طبق صدها سند همین الان هم در تمامی زیارت نامه ها ما ایرانی ها شوربختانه میخوانیم که ( السلام علیک یا مولی الموالی)
4. و در کتاب عبدالرحمان

پاسخ اجمالی

– متن مذکور یک مطلب بی پایه و اساس و از توهمات یک شخص دین ستیز است و اینکه ابن ملجم مرادی را همان بهمن جازویه سردار ایرانی معرفی کرده است صرفا برای برانگیختن همان دعوای جاهلی بین فارس و عرب است، که البته ایرادات بسیاری دارد که تنها به بیان برخی از آن ها می‌پردازیم؛

1. در کتاب «طبقات الکبری» کلمه «زاذویه» یافت نشد و جلد ۵ این کتاب هم در چاپ های مختلف، کمتر از 700 صفحه دارد؛ یعنی صفحه 2633 وجود ندارد. علاوه برآن در همان کتاب طبقات الکبری که شبهه کننده به آن استناد کرده است ابن ملجم را عرب خوانده است؛ «ابن سعد نسب او را از اعراب حِمیری و از قبیله مراد معرفی می‌کند که با بنی‌جبله از قبیله کنده هم پیمان بودند.» (طبقات الکبری، ج۳، ص۳۵)

2. در «الکامل فی التاریخ» هم اثری از زاذویه یا جاذویه نیست و در آدرس ادعایی شایعه هم اثری از داستان ابن ملجم نمی‌باشد.

3. «تاریخ الحضارة الإسلامیة» کتاب معتبر تاریخی نیست و چاپ سال ۲۰۰۳ و کاملا معاصر است. آخرین منبع شایعه هم ناقص و غیرقابل بررسی است.

4. «مولی» معانی مختلفی دارد از جمله سرور و غالبا عبارت مولی الموالی که لقب حضرت علی(ع) است را به معنای سرور سروران دانسته اند که هیچ معنای بدی ندارد.

5. برخلاف ادعای شبهه، عرب دانستن ابن ملجم مختص شیعیان نیست و مورخان سنی هم او را از قبایل عرب دانسته اند.

6. در تاریخ طبری نیز از ابن ملجم بنام عبدالرحمن بن عمر ملجم مرادی از قبیله کنده از یمن یاد شده است قبیله وی بعد ها در مصر ساکن می‌شود. اثری از ایرانیت او دیده نمی‌شود. بلاذري به نقل از كلبى او را عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم خوانده است. گفته اند تبار وي به اعراب حميري مى‌رسد.

7. در مورد ایرانی بودن ابن ملجم مرادی هیچ نوشته ای در میان مورخان عرب وجود ندارد و از او بعنوان یک عرب از قبیله مراد یا کنده یا از تبار اعراب حمیری و یا اهل یمن یاد می‌شود هیچ نوشته ای در مورد ایرانی بودن وی ذکر نشده است.

8. نه امام علی(ع) و نه هیچ یک از معصومین(ع) در نبردهای ایران شرکت نداشتند و موارد منتسب به ایشان ابدا صحت ندارد.

9. گزارشات تاریخی مرگ «بهمن جاذویه» سردار ایرانی را در جنگ قادسیه در سال ۱۵ هجری نقل کرده اند؛ یعنی او ۲۵ سال پیش از شهادت حضرت علی(ع) از دنیا رفته بود.

10. عظمت شخصیت امیرالمومنین علی(ع)، علاوه بر شیعیان و اهل سنت، اندیشمندان غیرمسلمان را هم به ستایش واداشته و با چنین ادعاهای سخیف و فاقد سندی، خدشه ای به شخصیت ایشان وارد نمی‌گردد.

پاسخ تفصیلی

– متن مذکور یک مطلب بی پایه و اساس و از توهمات یک شخص دین ستیز است و اینکه ابن ملجم مرادی را همان بهمن جازویه سردار ایرانی معرفی کرده است صرفا برای برانگیختن همان دعوای جاهلی بین فارس و عرب است، که البته ایرادات بسیاری دارد که تنها به بیان برخی از آن ایرادات در این متن می‌پردازیم؛

در این متن از کتاب «طبقات الکبری» نام زاذویه را نقل قول کرده است اما پس از جستجو در کتاب طبقات الکبری اصلا کلمه «زاذویه» یافت نشد و جلد ۵ این کتاب هم در چاپ های مختلف، کمتر از 700 صفحه دارد! یعنی صفحه 2633 وجود ندارد. که نویسنده ی دروغِ فوق به آن آدرس خیالی استناد نموده است.

همچنین در «الکامل فی التاریخ» هم که به آن استناد شده است اثری از زاذویه یا جازویه نیست و در آدرس ادعایی شایعه هیچ اثری از داستان ابن ملجم نمی‌باشد.

در بخش دیگری از این شایعه به «تاریخ الحضارة الإسلامیة» استناد نموده است که این کتاب، ابدا یک کتاب معتبر تاریخی نیست و چاپ سال ۲۰۰۳ و کاملا معاصر است. آخرین منبع شایعه هم ناقص و غیرقابل بررسی و استناد است.

اما کلمه ی «مولی» معانی مختلفی دارد از جمله این معانی سرور است. و غالبا عبارت مولی الموالی که لقب حضرت علی علیه السلام است را به معنای سرور سروران دانسته اند ودر لغتنامه ها همین معنا ذکر شده است که هیچ معنای بدی ندارد!

برخلاف ادعای شبهه کننده، عرب دانستن ابن ملجم مختص شیعیان نیست و مورخان سنی هم او را از قبایل عرب دانسته اند. از جمله در همان کتاب طبقات الکبری که شبهه کننده به آن استناد کرده است ابن ملجم را عرب خوانده است.
ابن سعد نسب او را از اعراب حِمیری و از قبیله مراد معرفی می‌کند که با بنی‌جبله از قبیله کنده هم پیمان بودند. (طبقات الکبری، ج۳، ص۳۵)

در تاریخ طبری نیز از ابن ملجم بنام عبدالرحمن بن عمر ملجم مرادی از قبیله کنده از یمن یاد شده است قبیله وی بعد ها در مصر ساکن می‌شود. اثری از ایرانیت او دیده نمی شود. نام پدرش نیز عمر بوده است. او در فتح مصر از سواران قبیله بنی تدؤل بود. او پیرو علی بن ابی طالب علیه السلام بود و در صفین حضور داشت ولیکن از خوارج شد. برای مطالعه بیشتر در این مورد به الأعلام، ج۳، ص۳۳۹ مراجعه کنید.

بلاذري به نقل از كلبى او را عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم خوانده است. گفته اند تبار وي به اعراب حميري مى‌رسد. ابن سعد نیز می‌نویسد ابن ملجم از قبيلة مراد بود كه با بنى جبّله از قبيلة كنده هم پيمان بودند ابن حبیب نيز او را از قبيلة تجوب، يكى از قبايل حميري و هم پيمان قبيلة مراد خوانده اند.

در مورد ایرانی بودن ابن ملجم مرادی هیچ نوشته ای در میان مورخان عرب وجود ندارد و از او بعنوان یک عرب از قبیله مراد یا کنده یا از تبار اعراب حمیری و یا اهل یمن یاد می‌شود هیچ نوشته ای در مورد ایرانی بودن وی ذکر نشده است.

نه امام علی علیه السلام و نه هیچ یک از معصومین علیهم السلام در نبردهای فتح ایران شرکت نداشتند و موارد منتسب به ایشان در شبهه ی فوق ابدا صحت ندارد.

در اسلام جنگ به منظور کشور گشايي و قدرت گرايي جايز نيست. امام علي عليه السلام در اين جنگ حضور نداشته اند و دليلي وجود ندارد که ايشان اساسا با آغاز اين جنگ ها موافق باشد. البته در حين جنگ ها و يا بعد از آن شرايط به گونه اي فراهم مي‌شد که بدان جهت امام با خلفا همکاري (مشورت و راهنمایی) مي‌نمود. همکاري امام در راستاي مصالح جهان اسلام بود، به معناي تاييد حکومت خلفا و تاييد مشروعيت جنگ و تمام تصمیمات آن ها نبوده است و دلیلی بر شرکت حضرت در جنگ های غیر مشروع خلفا وجود ندارد.

همچنین «خطاب» نام پدر خلیفه دوم است و شغل او نبوده است!

اما بخش عجیب این شایعه آنجاست که گزارشات تاریخی مرگ «بهمن جاذویه» سردار ایرانی را در جنگ قادسیه در سال ۱۵ هجری نقل کرده اند؛ یعنی او ۲۵ سال پیش از شهادت حضرت علی علیه السلام از دنیا رفته بود.

در روز دوم جنگ قادسیه لشکر امدادی اعراب که از شام رسیده ‌بود، وارد میدان شد و نبردهای تن به تن بین پهلوانان دو سپاه صورت گرفت. هنگام مبارزه سه نفر از سرداران ایرانی که بهمن جاذویه هم یکی از آنان بود، کشته‌ شدند.

عظمت شخصیت امیرالمومنین علیعلیه السلام، علاوه بر شیعیان و اهل سنت، اندیشمندان غیرمسلمان را هم به ستایش واداشته و با چنین ادعاهای سخیف و فاقد سندی، خدشه ای به شخصیت ایشان وارد نمی‌گردد.

مادام ديالافوا ـ سياح فرانسوي ـ گويد: «احترام علي (عليه السلام) در نزد شيعه به منتهي درجه است، و حقاً هم بايد اين طور باشد؛ زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاري ها که براي پيشرفت اسلام کرد، در دانش، فضايل، عدالت و صفات نيک بي‌نظير بود، و نسلي پاک و مقدس هم از خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي کردند، و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. اميرالمومنين علي (عليه السلام) کسي است که همه ي بت هايي را که اعراب، شريک خداي يگانه مي‌پنداشتند شکست، و وحدت و يگانه پرستي را تبليغ کرد. علي کسي است که تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود. علي (عليه السلام) کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود. مادام ديالافواي مسيحي در ادامه ي اين بحث، خطاب به خود چنين مي‌گويد:
چشمان من! گريه کنيد و اشک هاي خود را با آه و ناله ي من مخلوط نماييد! و براي اولاد پيامبر (صلي الله عليه و آله) که مظلومانه شهيد شدند، عزاداري کنيد» . (امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه، ص 100 -101 .)

ژنرال سرپرسي سايکس ـ از مشاهير خاورشناسان انگليسي ـ مي‌گويد: «او [علي بن ابيطالب (عليه السلام)] از ميان خلفا به شرافت و بزرگواري نفس مشهور، و به غايت مراقب حال زيردستان خود بود. القائات فرستاده ها و نماينده ها در او تأثيري نداشت. به هديه هاي آنان ترتيب اثر نمي‌داد، با حريف مکار و غدار خود معاويه ابداً طرف نسبت نبود که براي رسيدن به مقصودي که داشت سخت ترين جنايات را مرتکب شده و رذل ترين وسايل را براي پيشرفت خودش بر مي‌انگيخت. دقت و مراقبت هاي خيلي سخت او [علي (عليه السلام)] در امانت و ديانت باعث شده بود که اعراب حريص که تمام امپراطوري را غارت کرده بودند از وي ناراضي باشند. ليکن صداقت، صحت عمل، دوستي کامل، رياضت، عبادت از روي صدق، خلوص يا تجرد، وارستگي، آداب و خصايل محموده قابل توجهي که در او وجود داشت حقيقتاً صورت قابل ستايشي به وي داده بود. اين که اهالي ايران در او مقام ولايت قايل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقيقي و مربي الهي مي‌دانند واقعاً اين قاعده قابل تحسين و شايان بسي تمجيد است. اگر چه مقام و مرتبه او خيلي بالاتر از اين ها است». (امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه، ص 101 -102 .)

جانين ـ شاعر آلماني ـ گويد: «علي (عليه السلام) را جز آن که دوست بداريم و شيفته او باشيم چاره اي نداريم؛ زيرا جوان شريف و بزرگواري بود، وجدان پاکي داشت که از مهرباني و نيکي لبريز بود، و قلبش مملو از ياري و فداکاري بود، و از شير شرزه شجاع تر بود، ولي شجاعتي ممزوج با رقت، لطف، دلسوزي، مهر و عاطفه». (امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب، ص 324 .)

جرجي زيدان ـ نويسنده و دانشمند مسيحي عرب ـ گويد: «معاويه و دوستانش براي پيشرفت مقاصد فردي خود از هيچ جنايتي دريغ نداشتند، اما علي (عليه السلام) و همراهان او، هيچ گاه از راه راست، و دفاع از حق و شرافت، تخطي و تجاوز نمي‌کردند … ». وی همچنین می‌گوید: «اگر بگويم مسيح از علي (عليه السلام) بالاتر است عقلم اجازه نمي‌دهد، و اگر بگويم علي (عليه السلام) از مسيح بالاتر است دينم اجازه نمي‌دهد» . (امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب، ص 325. )

  • 5081_02_web

مطالعه بیشتر

yon.ir/bnmjm1

yon.ir/bnmjm2

yon.ir/bnmjm3

yon.ir/bnmjm4

yon.ir/bnmjm5

yon.ir/bnmjm6

yon.ir/bnmjm7

yon.ir/bnmjm8

yon.ir/bnmjm9

yon.ir/bnmjm10

yon.ir/bnmjm11

the14.ir/5081


برچسب ها: , , , , , , , ,
2 پاسخ
  1. هدی
    هدی گفته:

    سلام، ابتدا شک کردم، واقعا که چقدر از اسلام واهمه دارند مه حتی مظهر عدالت بشر، نه تشیع، از یاوه گویی هایشان در امان نمی ماند، چقدر کینه

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

معادله ی امنیتی *