آيا خسرو پرويز نامه پيامبر (ص) را پاره كرده‌ است؟!

کد : 10118

متن شبهه یا سوال:

«شاید خیلی از شما دلیل ایمان نیاوردن خسروپرویز، شاه ایران را به اسلام این می‌دانید که پیامبر مسلمانان، نامه را با اسم وی آغاز نکرده و او نامه را پاره کرده …

اما حقیقت چیست؟!!!

پیکی از اسلام به ایران آمد. خسروپرویز او را به حضور خواست. از وی درباره اسلام پرسید …
وی گفت: در دین ما پرستش خدا مهمترین مورد است!
خسروپرویز گفت: ما 1100سال است که خدا پرستیم!!!
پیک گفت: در اسلام زنده به گورکردن دختر، کار حرامی است!
خسروپرویز گفت: مگر این کار را انجام می‌دادید، ننگ بر شما. دختران ما الهه هستند!!!
پیک گفت: برده داری در اسلام حرام است!
خسروپرویز گفت: ما از زمان کوروش بزرگ، برده داری نکردیم!!!
پیک گفت: در اسلام همه برابرند!
خسروپرویز گفت: در ایران، من هم اگر اشتباه کنم به دادگاه می‌روم!!!!
و تا آنجا بحث طول کشید که اسلام چیز جدیدی برای ایران نداشت!
خسروپرویز نامه را پاره کرد و به پیک گفت: اگر شما الان می‌خواهید راه انسانیت را پیدا کنید، ما 1100سال پیش آنرا پیدا کرده ایم»

منابع :
محمدبن جریر طبری ترجمه ابولقاسم پاینده تاریخ طبری تاریخ الرسل و الملوک تهران ۱۳۷۵
احمدبن اسحاق یعقوبی ترجمه محمدابراهیم آیتی تهران ۱۳۷۴
ابن بلخی به تصحیح گای لیسترانچ و رینولد الن نیکلسون ۱۳۸۴
عبدالحسین زرین کوب تاریخ ایران بعد از اسلام

پاسخ اجمالی

۱. اساسا چنین چیزی در هیچ کتابی نقل نشده است و در منابعی که در پایان شبهه ذکر شده است چنین مطلبی بیان نشده است، بعنوان مثال:

– طبری در تاریخش اصلا به علت پاره کردن نامه اشاره ای نکرده است… و تنها گفته است: و خسرو نامه پیمبر را بدرید. (طبری، ١٣٧۵: ۳/ ١١۴٢)

– اما ابن بلخی در تاریخش علت را چنین بیان می‌کند که: پرویز خشم گرفت بر فرستاده پیغمبر (ص) و نامه بدرید و گفت چرا نام خویش پیشتر از نام من نبشت. (ابن بلخی، ١٣٨۴: ١٠۶)

۲. علت پاره کردن نامه همان است که در ابتدا بدان اشاره کرده، یعنی بخاطر آنکه نام خسرو پرویز در ابتدای نامه آورده نشده بود.

۳. خسرو پرویز بعدها به سبب ظلم هایی که روا داشته بود به دست فرزندش کشته شد.

۴. آنچه مسلم است این است که ایرانی ها بت نمی‌پرسیدند، اما آن‌ها اهریمن را در عرض اهورامزدا به عنوان خالق بدی‌ها می‌دانند. از این جهت به آنها ثنوی مذهب می‌گفتند. یعنی دو مبدأ برای خلقت قائل هستند. بنابراین نمی‌توان گفت که آئین ایرانی ها توحیدی صرف بوده است.

– علاوه برآن پیامبر(ص) موحدان دیگر را به اسلام دعوت می‌کرد، یعنی این گونه نبود که هر کس موحد نبود، تکلیفش تمام بود. پیروان آئین یهود و آئین مسیح که دین الهی بوند اسلام دعوت شدند. هم یهودیان حجاز که با حضرت برخورد داشتند و هم در عرض دعوت از خسرو پرویز هراکلیوس امپراتور روم را به اسلام دعوت کرد، با ظهور اسلام چون ادیان قبلی نسخ می‌شوند دیگر کسی نمی‌تواند بگوید من موحد و پیرو آئین حضرت موسی(ع) هستم و به پیامبر بعدی ایمان نمی‌آورم.

بنابراین پیامبر(ص) صرفا مأموریت دعوت از مشرکان را نداشت و پیروان ادیان ماقبل اسلام را هم به اسلام دعوت کرد. از این جهت حرفی که مطرح شده کاملا بی‌مبناست.

پاسخ تفصیلی

1. چنین گفت‌ و شنودی سند تاریخی ندارد. به تعبیری روشن‌تر، این گفتگو، حاصل خیال‌بافی و توهمات یک شخص اسلام‌ستیز است و ارزش پژوهشی ندارد.

2. مطلب فوق در کتاب های تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی و تاریخ بلخی (ابن بلخی) نیامده است بلکه بر خلاف آنچه در متن شایعه آورده شده، خسرو پرویز به جهت های غیر اخلاقی و غیر منطقی نامه را پاره کرد …

3. اما آنچه در کتب تاریخی مذکور ذکر شده است؛

– طبری در تاریخش اصلا به علت پاره کردن نامه اشاره ای نکرده است… و تنها گفته است: و خسرو نامه پیمبر را بدرید.
(طبری، ١٣٧۵: ۳/ ١١۴٢)

– اما ابن بلخی در تاریخش علت را چنین بیان می‌کند که: پرویز خشم گرفت بر فرستاده پیغمبر (ص) و نامه بدرید و گفت چرا نام خویش پیشتر از نام من نبشت.
(ابن بلخی، ١٣٨۴: ١٠۶)

– یعقوبی نیز در تاریخش کمی متفاوت‌تر از بقیه داستان را نقل کرده است: احمد بن ابی‌یعقوب بن واضح (مشهور به یعقوبی) در تاریخ مشهور خود گفت که وقتی عبدالله بن حذافة نامه را به خسروپرویز رساند، خسرو جواب نامه را نوشت و در میان حریر قرار داد و برای پیامبر فرستاد، وقتی عبدالله بن حذافة نامه را به پیامبر رساند، پیامبر فرمود که من به حریر او نیاز ندارم (در پی مال دنیا نیستم). پس پیامبر نامه و حریر را به خسروپرویز بازگرداند.
البته یعقوبی در ادامه می‌گوید که چنین چیزی (پاسخ محترمانه خسروپرویز به پیامبر) ثابت شده نیست، بلکه منابع تاریخی گویای این هستند که خسروپرویز نامه را پاره کرد (درید).
(احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت: دار صادر، ج 2، ص 77؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ج 1، ص 442-443)

4. خسروپرويز بعد از‏ دریدن نامه، برای باذان (حاکم ايرانی یَمَن) نوشت كه محمد را نزد وی بفرستد. باذان نيز دو نفر ايرانی به نام خسرو و بابوَيه را به مدينه فرستاد.

نمايندگان باذان با حكمی كه در دست داشتند، حضور پيغمبر رسيده؛ منظور خود را در ميان گذاشتند. حضرت نيز اندک زمانی مهلت خواست. روز بعد كه نمايندگان ايرانی خدمت پیامبر آمدند، حضرت، – با خبری که از عالم غیب بدیشان رسید – فرمودند که شيرويه ديشب شكم پدرش خسرو پرويز را دريد و او را هلاک ساخت. اينک شما به يمن بازگرديد و به‏ باذان بگوييد اسلام اختيار كند. آن دو نفر به‏ يمن بازگشتند و جريان را به باذان گفتند.

باذان گفت: ما چندی درنگ می‏‌كنيم، اگر غیب گویی محمد درست بود، معلوم است كه وی پيغمبر است. چند مدتی از این ماجرا گذشت كه پيكی از تيسفون – پایتخت ساسانیان – رسيد و نامه‌ای از طرف شيرويه برای باذان آورد، باذان از قضيه‌ی کشته شدن خسروپرویز به طور رسمی مطلع و از صحت غیبگویی پیامبر شگفت‌زده گردید. شيرويه در نامه‌ی خود به باذان دستور داد که محمد را آزاد بگذارد و به هیچ‌وجه او را نرنجاند. در اين‏ هنگام، باذان به همراهی جمعی از ايرانيان یَمَن كه آنها را «ابناء» و «احرار» می‏‌گفتند مسلمان شد و اينان جزء نخستين ايرانيانی بودند، كه وارد شريعت مقدس اسلام گرديدند.
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) باذان را همچنان بر حكومت يمن ابقا كردند و وی از اين‏ تاريخ از طرف نبی اكرم بر يمن حكومت می‏‌كرد و به ترويج و تبليغ اسلام‏ پرداخت و مخالفين و معاندين را سر جای خود نشانيد. منابع متعدد و معتبر تاریخی این حکایت را با قاطعیت بیان کرده‌‌اند.
(تاريخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاينده‏، تهران‏، نشر اساطير، ۱۳۷۵، ج‏3، ص1142-1144 ؛ ج‏4، ص 1286 و تاریخ بلعمی، تهران، انتشارات سروش،۱۳۷۸،ج‏2،ص826-825-842 و ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه عباس خليلى و ابو القاسم حالت‏، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱، ج‏7، ص249-251 و مجمل التواريخ و القصص، به تصحیح ملك‏‌الشعراء بهار، تهران، انتشارات كلاله خاور، چاپ دوم، ص172-252)

5. در متن شبهه قصد شده تا خسرو پرویز و حکومت و دین او، صالح و نیکو معرفی شود … ولی حقیقت برخلاف آن چیزی است که نوشته شده است، برای مثال به موارد زیر توجه کنید:

– ارزش زنان در حکومت خسروپرویز: زن در عادت ماهیانه باید دور از همگان در جایی بنام «دشتستان» زندانی می‌شد زیرا زنان در این هنگام بسیار آلوده شناخته می‌شدند. در این هنگام زن نباید نگاهش به آتش می‌افتاد و اگر بسوی شوهر می‌رفت سزایش مرگ بود. پس از پایان این دوره باید خود را با ادرار گاو نر شستشو می‌داد.
(وندیداد، جلد۲ ص۷۱۳)

– مجازات زنان در حکومت خسروپرویز: اگر زنی کودک مرده بدنیا می‌آورد، او را زندانی می‌کردند و باید برای پاک شدن زهدان خود از پلیدی، پیشاب (بول ، ادرار) گاو نر را با خاکستر آمیخته چندین جام از آنرا بیاشامد و تا سه روز حق نوشیدن آب نداشته باشد.
(وندیداد، جلد۲ ص۷۱۶)

– برده داری در حکومت خسرو پرویز: ساسانیان معمولا دست اسیران جنگی را بر پشت بسته و آن ها را به عنوان بردگی می‌فروختند، و صاحبان بردگان حق کشتن غلامان خود را داشتند…
(ایران در زمان ساسانیان ، اثر آرتور کریستین سن ، ص۲۴۰)

6. دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام؛

آنچه مسلم است این است که ایرانی ها بت نمی‌پرسیدند ولی آتش را مقدس می‌دانستند و قائل به دو مبدأ برای خلقت بودند؛ اهورامزدا خالق نیکی‌ها، نعمت‌ها و روشنایی و اهریمن خالق ظلمت‌ها، بیماری‌ها، شرور و بدبختی‌ها. یعنی اهریمن در اعتقادات آنها با شیطان در اعتقادات اسلامی متفاوت است ما شیطان را مخلوق خدا می‌دانیم که سرکشی کرده اما آن‌ها اهریمن را در عرض اهورامزدا به عنوان خالق بدی‌ها می‌دانند. از این جهت به آنها ثنوی مذهب می‌گفتند. یعنی دو مبدأ برای خلقت قائل هستند. بنابراین نمی‌توان گفت که آئین ایرانی ها توحیدی صرف بوده است.

نکته بعدی اینکه پیامبر(ص) موحدان دیگر را به اسلام دعوت می‌کرد، یعنی این گونه نبود که هر کس موحد نبود، تکلیفش تمام بود. پیروان آئین یهود که اگرچه تحریف شده بود اما الهی بود و همچنین پیروان آئین مسیح که دین الهی بود اگرچه تحریفاتی پیدا کرده بود به اسلام دعوت شدند. هم یهودیان حجاز که با حضرت برخورد داشتند و هم در عرض دعوت از خسرو پرویز هراکلیوس امپراتور روم را به اسلام دعوت کرد، حتی اگر یهود و مسیحیت تحریف هم نشده بود، با ظهور اسلام چون ادیان قبلی نسخ می‌شوند دیگر کسی نمی‌تواند بگوید من موحد و پیرو آئین حضرت موسی(ع) هستم و به پیامبر بعدی ایمان نمی‌آورم و … ، این شخص کافر محسوب می‌شود. بنابراین پیامبر(ص) صرفا مأموریت دعوت از مشرکان را نداشت و پیروان ادیان ماقبل اسلام را هم به اسلام دعوت کرد. از این جهت حرفی که مطرح شده کاملا بی‌مبناست.
(گفت و گو با خبرگزاری مهر)

    مطالعه بیشتر

    shobhe.net/Archives/2539

    adyannet.com/fa/news/16061

    adyannet.com/fa/news/12410

    mehrnews.com/news/2418821

    library.tebyan.net/a/Viewer/Text/145775/1

    the14.ir/10118


    برچسب ها: , , , , , , , , , , , ,
    0 پاسخ

    دیدگاه خود را ثبت کنید

    تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
    در گفتگو ها شرکت کنید.

    پاسخی بگذارید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    معادله ی امنیتی *